حیف دانا مردن و افسوس نادان زیستن

اگر دوستان و خوانندگان قدیمی هستند پیامی بدن ببینیم اوضاع را

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و سوم فروردین ۱۴۰۱ساعت 23:25  توسط سعید   | 

لینک گزارش در روزنامه صبح نو با کمی اصلاحات در تیتر و چند جای دیگر.

 

روتیتر: گزارشی از نشست دوم «حکومت اسلامی، آخوند خراسانی؛ موافقت یا مخالفت؟

تیتر: تشیع بعد از انقلاب، منفورترین یا محبوب‌ترین؟

گروه اندیشه انجمن اندیشه و قلم در ادامه برنامه شهریورماه، روز دوشنبه 11 بهمن نشست و مناظره دومی را با عنوان «حکومت اسلامی در برابر پرسش‌های آخوند خراسانی» در تالار شکرانه مسجدالرحمن برگزار کرد. همانند نشست نخست، دکتر حمید پارسانیا، استاد دانشگاه تهران و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و استاد اکبر ثبوت، پژوهشگر تاریخ و فلسفه اسلامی طرفین این مناظره بودند.

به گزارش «صبح نو» اکبر ثبوت بحث را با تکرار ادعاهای جلسه پیشین آغاز کرد و به شیوه برخورد مرحوم آخوند با واقعیت‌های موجود عصر خود اشاره کرد. وی از دو حکومت شرعی نام برد که در قبل از مشروطه در قسمت‌هایی از ایران حکومت محدود داشتند و تجربه عینی استقرار نظام ولایت‌فقیه بودند. یکی حکومت ملا قربانعلی زنجانی در منطقه وسیعی از ایران با مرکزیت زنجان و دیگری حکومت حاج عبدالحسین لاری در...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 19:25  توسط سعید   | 

شنبه! ای مردم آزار از تو بیزارم دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تو را دارم!

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم بهمن ۱۳۹۵ساعت 14:18  توسط سعید   | 

دوستان میخوام یه گزارش کامل درباره اوضاع وبلاگ نویسی و حال و روزش برا روزنامه بنویسم. اگر دوستان نظری دارند بفرمایند. باشد که استفاده کنیم. اینکه چرا دیر به دیر آپ می شن. حس وحال وبلاگ در قیاس با رسانه های دیگه مث اینستا و تلگرام. وبلاگای خوبی که میشناختین و دیگه نمی نویسن و از این حرفا دیگه.

نوشته هایی مث این


برچسب‌ها: وبلاگ نویسی, گزارش برا روزنامه
+ نوشته شده در  جمعه دهم دی ۱۳۹۵ساعت 12:4  توسط سعید   | 

دیشب سینمایی «قصه‌های وحشی» (به اسپانیولی:relatos salvajes) را دیدم. وی کی پدیا درباره ش نوشته:  فیلمی در سبک کمدی تلخ است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد. این فیلم از جمله نامزدهای رقابت در بخش فیلم‌های غیرانگلیسی‌زبان جایزه اسکار ۲۰۱۵ بود.

قصه های وحشی دارای شش اپیزود کاملاً مستقل است که تنها یک ارتباط معنایی با هم دارند. در این فیلم کارگردان در قالب شش داستان،شخصیت‌هایی را نشان می‌دهد که در مرز بین تمدن و توحش به‌سر می‌برند. تاکید بیشتر فیلم بر مسائل و اتفاقات عادی و کوچکی است که با یک تصمیم اشتباه تبدیل به بحران های بزرگ می شوند.این داستان‌ها در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، و حومه این شهر اتفاق می‌افتند و به موضوعاتی مانند خیانت در عشق،سنگینی گذشته،تراژدی‌هایی در زندگی روزانه و پرتگاه‌های اخلاقی انسان می‌پردازند.

به نظرم که معرکه بود. توصیه می کنم حتما ببینید. قصه ها عالی، کارگردانی بیست، بازیها فوق العاده.  من بعضی وقتا تو این شهر بی عاطفه درندشتی که بدون شنیدن دردای آدمها، فقط قانون و معذوربودن را به رخت میکشه با شخصیت مهندسی که با دینامیت ماشینای حمل ماشینو منفجر کرد همذات پنداری می کنم و بهش کاملا حق میدم. باید بدترشو می کرد. حتی با دختر اپیزود آخر که وسط عروسی خیانت همسرشو جبران کرد. چقد بامزه است وقتی که داماد روی دوش مهمانهاست و برای لحظاتی آشپزخانه سالنو می بینه که یکی از کارگرای آشپزخانه داره با ولع جریان عشقبازیشو با عروس اون شب تعریف می کنه. از آهنگ آخر فیلم هم لذت ببرید.

به نظرم حتما ببینید.


برچسب‌ها: رلاتوس ساواجس, قصه های وحشی, wild tiles
+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم دی ۱۳۹۵ساعت 8:5  توسط سعید   | 

تخلیص شده این یادداشت دیروز شنبه در روزنامه صبح نو منتشر شد.

لینک یادداشت

همه بودند به جزء مسوولان

چند سالی است که از یک هفته قبل از اربعین حسینی خبرهایی از ازدحام و ترافیک جاده‌ها و مسیرهای ورودی به 3 استان ایلام، کرمانشاه و خوزستان را می‌شنویم و می‌بینیم. به گزارش «صبح نو» مسوولین راهور و هلال‌احمر و دیگر سازمان‌ها در صفحه تلویزیون ظاهر می‌شوند و درست مثل زمان‌هایی که برای ازدحام و ترافیک یک سفر تفریحی در اواخر تابستان یا اوایل عید هشدار می‌دهند، همان‌گونه و با همان ادبیات مردم را؛ البته کمی غیرمستقیم‌تر؛ توصیه به احتیاط و حتی نرفتن می‌کنند. مردم اما، اگر می‌خواستند به این هشدارها گوش دهند که تاریخ از شوق و رضایتشان برای قطع دستان در قبال جواز عبور برای زیارت حسین، در سینه‌اش حکایت‌ها نداشت.

امنیت در جوار ناامنی

وقتی انقلاب ما و اساساً خود اسلام، بقایش را مدیون کربلا و عاشورای حسین(علیه السلام) است و وقتی عشق مردم به حسین(علیه السلام) می‌تواند ضامن بقای انقلاب تا سپردنش به دست آخرین منجی از خاندان رسالت باشد، حتی اگر فقط از جنبه‌های مادی و دنیوی صرف به قضیه نگاه کنیم و آن چیزی که امروزی‌ها آن را به نام « منافع ملی» می شناسند، باز بی‌توجهی به سردرگمی و معطلی حتی یک زائر در مسیر این راهپیمایی، نه تنها توجیهی نداشت که جرمی نابخشودنی بود. کاش در این دوران که راهپیمایی میلیونی اربعین و بودن نام حسین(علیه السلام) توانسته است امنیت را در جوار یکی از ناامن‌ترین کشورهای در اشغال دنیا نشان جهانیان دهد و نسخه بدلی اسلام تکفیری را رسوا کند کسانی پیدا می‌شدند و قبله‌نمای اهالی دولت را از سمت کاخ سفید و کدخدای پوشالین به سمت صاحب حقیقی و تدبیر‌کننده واقعی امور در کوفه و نجف و کربلا بر می‌گرداندند.

همه هستند الا مسوولان اجرایی کشور

هفته گذشته در بخش کامنت‌های یکی از سایت‌های معروف که از نابسامانی اوضاع زوار و سردرگمی آنها و نبود امکانات مناسب برای خدمات‌رسانی مناسب در مرزها و بخصوص در مرز مهران گزارشی را تهیه کرده بود بین موافقین و مخالفین بحثی داغ درگرفته بود. در آن روز کاربری از مشاهدات عینی‌اش در مرز مهران گزارش داد و نوشت: « لب مرز صدها هزار نفر عاشق شيداي امام حسين(علیه السلام) درمانده شده‌اند و از دولت خبري نيست. سپاه، ارتش، آستان قدس، شهرداري و نيروي انتظامي تا جايي كه مي‌توانند مشغول خدمت هستند ولي حجم جمعيت بالاست و كار هر لحظه سخت‌تر مي‌شود. همه هستند به جزء مسوولان اجرايي كشور كه ظاهراً زيارت اربعين را «مزيت» خود نمي‌دانند. يك سال زمان بوده و در اين مدت تنها نهادهاي غيردولتي براي اربعين برنامه‌ريزي كرده‌اند. هنوز هم دير‌ نشده است. رايزني سطح بالا با دولت عراق شايد افاقه كند. از آن مهم‌تر، تدارك امكانات براي انبوه زائراني است كه حين بازگشت دشواري‌هاي فراوان در انتظار آنها است.كمي همت كنند آقايان دولتي؛ راه دوری نمي رود.» یکی از طرفداران دولت که عموماً تصور می‌کنند هر انتقادی که از دولت می‌شود حتماً سیاسی است و اهداف پشت پرده‌ای در پس آن پنهان است و باید برای توجیه به کمک دولت بی‌تریبون! شتافت در پاسخ این کاربر می‌‌گوید: «مگر دولت از مردم خواسته است همگی همین موقع بروند زیارت؟ همان سپاه و ارتش و آستان قدس و شهرداری و نیروی‌انتظامی که با تبلیغات، مشوق حضور مردم در این ایام هستند الان هم وظیفه دارند خدمت‌رسانی کنند» دیگری در تأیید این حرف‌ها می نویسد:«همین نهادهایی که در بالا نام بردید مسوولیت این کار را برعهده داشتند. اگر ضعف یا قوتی هست مربوط به آنها است. تشویق و توبیخ هم برای آنها است. متأسفانه آنها هم همگی جهادی هستند! قبل از برنامه می‌گویند همه چیز مرتب است! کار که شروع می‌شود این‌طوری مشکلات عجیب و غریب را مشاهده می‌کنیم.»

در برگشت هم وضعیت بهتر از وضعیت رفت نیست. متأسفانه بیشتر موکب‌های عراقی بلافاصله بعد از روز اربعین همه چیز را جمع می‌کنند و جمعیت میلیونی از زوار ایرانی آنجا سرگردان و بدون پشتیبان باقی می‌مانند. زوار خسته از پیاده‌روی چند روزه، باید دوباره هنگام برگشت چندین کیلومتر را به سمت بیرون شهر کربلا؛ و امسال در اوج سرمای این چندروزه؛ پیاده بیایند که به اتوبوس‌ها برسند. در مرز اوضاع دردناک‌تر است. اگر بپذیریم که بالأخره عراق قانون خودش را دارد و ما اجازه دخل و تصرف نداشتیم، برای پیاده‌روی کُشنده چندکیلومتری از مرز مهران تا اتوبوس‌های برگشت، چه بهانه‌ای پذیرفته است؟ که البته سوال مهم‌تر این است آقایانی که راه حل همه چیز را در مذاکره می‌دانند چرا اینجا برای کم‌کردن سختی هم‌وطنان مذاکره‌ای را در هیچ سطح مؤثری با مقامات ارشد عراقی انجام ندادند؟ خدای نکرده مگر قصدمان آزار و اذیت زائران کربلا است؟ یا حقیقتاً چون دولت به کسی نگفته است بروند کربلا، الان هم وضعیتشان به دولت ربطی ندارد؟

می بینید؟ وقتی قبله‌نمای دولت، به جای کربلای حسین، می‌شود کاخ سفید و اتحادیه اروپا، باید انتظار این مدل صحبت‌ها را از بعضی از طرفدارانش هم داشت. حقیقتاً دردآور است. اینهایی که قبله آمالشان مدیریت و سبک کشورداری غرب است، آیا نمونه‌هایی را سراغ دارند که این کشورها شهروندانشان را در چنین وقایعی؛ و حتی در مقیاس‌های خیلی کوچکتر؛ و به خصوص وقتی مهمان کشور دیگری هستند تنها بگذارند و بگویند: «مگر ما به شما گفتیم بروید؟» اگر مسوولان به روایت نبوی «حسین(علیه السلام) کشتی نجات است و ...» باور واقعی دارند چه نسخه‌ای را برای خیل جوانان گرفتار در انواع تهدیدها و آسیب‌های دنیای مدرن بهتر از چنگ آویختن و سوار شدن بر این کشتی نجات  می‌شناسند و تجویز می‌کنند؟ آیا جوانی که پیاده این مسیر را برای لبیک به مولای مظلومش برود و برگردد همان جوان قبل از سفر است؟ آیا نمی ارزید اگر بخش اعظم بودجه تمام سازمان‌ها و نهادهای مسوول مبارزه با آسیب‌های اجتماعی را صَرف تبلیغ برای رفتن جوانان به این سفر معنوی می‌کردیم؟ آیا اثرات و برکات این سفر بیشتر از همه این دستورالعمل‌ها و  راهکارهای تجویزی روانشناسان غربی نبود؟

علاوه بر این، دولت چه کار ویژه‌ای در این زمینه انجام داده است؟ مگر نه اینکه بزرگی مصیبت به اندازه‌ای است که امام زمان(عج) هر صبح و هر عصر بر آن گریه می‌کنند و می‌فرمایند: «اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و از ياري و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه مي‌کنم و به جاي قطرات اشک، بر تو خون گريه مي‌کنم.» حالا اگر شیعه، سالی یک‌بار، برای جبران آن تأخیر دردآور در یاری امام در روز عاشورا، چند روزی را در مسیر نجف کربلا راهیپمایی کند کار زیادی انجام داده‌ است؟

دکتر ظریف کجاست؟

البته از دولتی که اولویتش خرید هواپیماهای ایرباس و بوئینگ دورپروازی است که خدای نکرده مسافران آمریکا، ناچار نشوند در مسیر، هواپیما را عوض کنند انتظار این نیست که ساخت زیرساخت‌ها را در مرزهای غربی و جاده‌های آن در اولویت قرار دهد. حتی انتظار کمک به هیأت‌ها هم انتظار معقولی نیست. ایده‌آل هم این است که شبیه موکب‌های عراقی که به هیچ وجه کمک‌های دولتی را قبول نمی‌کنند برپایی مراسمات حسینی هم‌چنان توسط خود مردم انجام شود. ولی انتظار حداقلی این است که وقتی جمعیتی چند میلیونی از هم‌وطنان در ایامی از سال به سمت مرزهای غربی کشور حرکت می‌کنند و قرار است وارد کشوری دیگر شوند، دولت یا باید خودش راساً به مدیریت این رفت و آمد بپردازد یا زمینه را برای سازمان‌های مردم نهادی که حاضرند بدون هیچ چشم‌داشتی، عاشقانه در این مسیر خدمت کنند فراهم کند. اما مسائلی هم هست که هماهنگی‌های آن از عهده مردم خارج است. فی المثل رایزنی با وزارت خارجه عراق و مسوولان مرزبانی عراق برای تسهیل عبور زائران یا افزودن کارکنان برای تسریع در عبور و مرور زائران دیگر وظیفه مردم و سازمانهای مردم نهاد نیست. راستی چرا از دکتر ظریف در این ایام هیچ چیزی نمی‌شنویم؟

واگذاری کارها به مردم

دکتر «سلام امینی» رییس مجمع نمایندگان استان ایلام در مجلس شورای اسلامی، از چند ماه پیش مرتباً نبود زیرساخت‌های لازم در مرز مهران و لزوم چند‌بانده کردن جاده را به مسوولان کشور گوشزد کرده است اما متأسفانه گوش شنوایی نبوده است. وی می‌گوید: «یکی از مهم‌ترین مشکلات زیرساختی استان ایلام نبود راه‌های استاندارد است. از وزیر محترم راه و شهرسازی جناب آقای مهندس آخوندی انتظار می‌رفت که به استان سفر کرده و از نزدیک وضعیت راه‌های استان را در این ایام رصد کنند که متأسفانه این امر اتفاق نیافتد و دراین خصوص به ایشان تذکر خواهم داد. کنگره عظیم اربعین با کمی وکاستی‌های که داشت انجام شد اما نباید مسوولان كشورى بعد از پایان این کنگره استان ایلام را فراموش کرده ویک ماه یا دو ماه قبل از اربعین سال آینده به فکر ایلام بیافتند بلکه باید از همین امروز برای رفع مشکلات زیر ساختی استان ایلام تلاش کنند.» این را که دولت با مشکل کمبود بودجه عمرانی مواجه است را می‌پذیریم و حرفی نیست، اما وقتی می دانیم مردم ایران حتی از بذل جانشان در راه حسین مضایقه نمی‌کنند آیا کار دشواری بود که فی‌المثل مسیر جاده باریک و 90 کیلومتری ایلام به مهران را به نیت 72 یار وفادار حضرت، به 72 قطعه تقسیم می‌کردند و وظیفه چند بانده‌کردن هر قطعه را به مردمان یکی از استان‌های کشور می‌سپردند؟ به هر استان بیش از 3 کیلومتر نمی‌رسید که اگر آن را بین شهرستان‌ها و محلات تقسیم می‌کردند به اهالی هر محله چند متر بیشتر نمی رسید و مطمئناً باید مسوولان هر استان برای جواب‌کردن خیل مشتاقان حضور برای کار در این مسیر قرعه‌کشی می‌کردند. در تأمین بودجه آن هم آیا کسی شک دارد که مردم با جان و دل، آن را و بیشتر از آن را  تقبل می‌کردند؟ مگر هزینه ساخت و توسعه عتبات در عراق را بجز همین مردم با عشق و علاقه، کسی دیگری پرداخت کرده است؟  مشابه همین درخواست را اگر برای مسیر ریلی کربلا، یعنی راه آهن تهران- ایلام از مردم داشتند آن هم بصورت مشابه در کمترین زمان انجام می‌شد و چقدر هم زیبا بود که حکایت 72 یار وفادار حضرت الان در 72 قطعه سمبلیک از نقاط مختلف ایران شبیه سازی می‌شد و در آغاز هر قطعه نیز، تصاویری از حضور مردمان هر استان در جهاد در راه حسین در تابلوهایی نقش می‌بست و ماندگار می‌شد. شک نکنید که خاک حاصل از خاک‌برداری این مسیر، تا سال‌ها مهر نماز ایرانیان می‌شد.

حقا که در فرصت‌سوزی و بی‌توجهی به ظرفیت‌های عظیم جامعه‌شناختی و مردم‌شناختی واقعه‌ای به عظمت عاشورا برای بیمه‌کردن آینده کشور و انقلاب و اسلام نظیر نداریم و خدای را هزاران بار سپاس می‌گوییم که عشق و علاقه خالصانه مردم به خدمت و بذل جان و مال در راه حسین(علیه السلام)، چنان عظیم است که توصیه‌ها و هشدارهای دولتی‌ها و رسانه ملی برای احتیاط‌کردن و نرفتن در مسیرهای پرترافیک و پرازدحام را گوش نمی‌دهند و برای رساندن پیام لبیکشان به حسین(ع) و سرسلامتی حضرت زینب در سالروز بازگشتش از شام به کربلا این مشکلات را هم تحمل می‌کنند و به عشق حسین(علیه السلام) و بلایایی که به او خاندان مکرمش رفت، لب به هیچ شکوه و شکایتی نمی‌گشایند. کاش مسوولان این بزرگواری و بزرگ منشی مردم در شکوه‌نکردن را به چیزهای دیگر تعبیر نکنند و از همین الان برای جبران کم‌توجهی‌ها و بی‌توجهی‌هایشان برنامه مدون و مشخصی تدوین کنند و سال‌های آینده پای کار باشند.

 

پی نوشت: شکر خدا و با دعای دوستان، از اوایل شهریور امسال به صورت ثابت در این روزنامه قلم می زنم. یادداشت و بیشتر گزارش البته.

 

+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم آذر ۱۳۹۵ساعت 6:46  توسط سعید   | 

غریب گیر آوردنش

+ نوشته شده در  سه شنبه بیستم مهر ۱۳۹۵ساعت 21:54  توسط سعید   | 

عکاس خبرگزاری بی توجه به حالات آدم های سوژه همینجوری یلخی عکسها را گذاشته در معرض دید عموم. شلیلا سفت بود فکر نکنید از قحطی فرار کرده بودم.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 13:56  توسط سعید   | 

از ابتدای ماه به سفارش یکی از دوستان، کار گزارشگری را به صورت آزمایشی برای روزنامه تازه تاسیس «صبح نو» آغاز کردم.شکر خدا تا حالا 4 تا گزارش براشون کار کردم و منتشر کردند. امروز صبح حوالی میدون قیام یک بیل مکانیکی ممتعلق به کارگاه خط 7 مترو به دلیل توجه نکردن به سستی زمینی که داشتند روش کار می کردن چپ کرده بود. یک جرثقیل بزرگ آورده بودند تعادلشو برگردونه.دیدم عکس خوبی میشه برا روزنامه.نه دوربین همراهم بود نه گوشی.یکی داشت با گوشیش عکس می گرفت.رفتم بهش گفتم من خبرنگار فلان روزنامه هستم.دوربین همرام نیست لطف می کنید عکسی که میگیرین را برای من هم تلگرام کنید.گفت: مگه دیونه ام؟! گفتم: چرا آخه؟

گفت: یه ک..خر درست کنم که بره تو ک.. خودم؟ فکر کردم حال طبیعی نداره و داره شر و ور میگه.عذرخواهی کردم و گفتم هیچی نخواستم.یه دفعه خنده ش گرفت و گفت: ناسلامتی خودم مسئول ایمنی این کارگاه هستم.حالا هر دو خنده مون گرفته بود.

 

پی نوشت: عذرخواهی بابت کلمات ننقطه چین.


برچسب‌ها: خط 7 مترو, چپ کردن بیل مکانیکی, میدان قیام, گزارشگر صبح نو
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 23:3  توسط سعید   | 

چقدر شهید دارن میارن از تو سوریه


برچسب‌ها: سیدرضا نریمانی, مداحی مدافع حرم
+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 22:25  توسط سعید   | 

یادش بخیر، 16 آذر 93 بود که دکتر عباسی را از طرف بسیج دانشکده ی علوم اجتماعی و ارتباطات-که هنوز تفکیک نشده بودند - برای سخنرانی دعوت کردیم.آخرای مراسم و در حین پرسش و پاسخ جنجال شد و با اسکورت دکتر را به بیرون هدایت کردیم و جالبه انگ چماقدار را ماهایی خوردیم که نقش ضربه گیر را ایفا می کردیم.فقط کسانی که در بطن چنین ماجراهایی بودند می توانند باور کنند که چقدر این جماعت هوادار اصلاحات می توانند دوررو باشند و برای رسیدن به هدف هر چیزی را فدا کنند. 

عکس ما در نقش ضربه گیر دکتر (همون کلاهیه و عینکیه و ریش داره که گرمکن ورزشی سبزرنگش واشده)


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 20:49  توسط سعید   | 

سهم شما یک امضاء

همچنین بخوانید


برچسب‌ها: حسن عباسی را آزاد کنید, عمار انقلاب, دکتر حسن عباسی, وثیقه ی سنگین
+ نوشته شده در  جمعه پانزدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 20:30  توسط سعید   | 

آخر همین تیرماهی که گذشت اتمام قراردادهای سالانه ی کادر اجرایی مدرسه بود. مسئول تدارکات را جواب کردند و به ما هم گفتند پی جایگزینمون می گردند.ایرادی که به کار مرحوم! مسئول تدارکات داشتند این بود که می گفتند به بهانه ی پختن نهار همکاران ، کارهای نظافت مدرسه را می پیچاند.جوون خوبی بود بهرحال.جایگزینش پیرمردی 60 ساله ست که من یکی تو عمرم آدم به این پرکاری و "اضافه بر سازمان کاری" ندیدم.یه ریز تو طی کشیدنه.هنوز قبلی خشک نشده بعدی رو کشیده.ایده آل هر مدیرست. خلقیاتش ولی با همکاران کمی تلخه و مثلا آشپزخونه را ملک طِلق خودش می خواهد و هم خوشش نمی آید کسی پاش به آبدارخونه (همون آشپزخونه) باز بشه و هم بی تعارف با تلخی به روی آدم میاره اگر حتی کسی خواسش نباشه و برای آب خوردنی ساده وارد محدوده ی قلمرویش بشود.کار آشپزی را از ایشون نخواستند و چند روزی را از بیرون سفارش می دادند غذا بیارن.هم گرون تموم میشد و هم اغلب کیفیت نداشتند.ما قلقلک شدیم در این ورطه هم بیازماییم بخت خویش را و بی دستور و نفرموده شبی را غذایی بار گذاشتیم و فردایش خوششان آمد.آن خوش خوشان تا همین الان تمدید شده و عارضم که مسترشف معظم که لقب نوین خودمان باشذ تا حال به قرار زیر همکاران را به ضیافت نهار سور داده ایم .البت از جیب مدرسه.خورشت قیمه، فسنجون، کشک بادمجون، آبگوشت، خوراک مرغ و یک صبحانه ی حلیم حاصل فعالیت ما بوده است در همین چند روز ماضی.همکاری می گفت اعتماد به نفست تو حلقم که  دومین غذایی که تو عمرت بار گذاشته ای فسنجون بوده و البت نمی دونست دستپخت همین را هم از اینترنت گرفته بودم و حتی حوصله نبود یه بار تا انتها بخونم که نکند آخراش چیزی بخواد که نباشه یا نشه انجامش داد.مرحله به مرحله دستورات را چک می کردم.مثلا وسط تفت دادن یه چیزی یادم می رفت زمانش چقدر بوده شعله را کم می کردم می رفتم می دیدیم بر می گشتم.و البته از پشتیبانی تلفنی آبجیها و مامان هم نمیشه نگفت.دلم به حال خودم سوخت وقتی یکی از همکاران گفت دو سه تا از دانش آموزان اومدند پیشش گفتن که من گناه دارم و دارم به هر دری می زنم که بمونم و حتی دارم آشپزی می کنم.با مدیر صحبت کنید بزارید بمونه .مرد خوبیه ما باهاش خیلی راحتیم.چی بگم؟!


برچسب‌ها: سرآشپز, مسترشف
+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 0:6  توسط سعید   | 

دريغ و درد از عمرم
که در وفايت شد طي

برچسب‌ها: رهی معیری, ddl
+ نوشته شده در  شنبه نهم مرداد ۱۳۹۵ساعت 2:36  توسط سعید   | 

دبیرستان برای پذیرش ورودی های جدید ، از چند درس اصلی هر رشته آزمون می گیرد.چون تابستونه و معلما هم بیشتراشون در دسترس نیستند بیشتر برگه ها را میدن من صحیح کنم.دیروز هم فیزیک و هندسه یکی از همین بچه ها را صحیح کردم.بچه هه از یکی از دانش آموزان قدیمی تر مدرسه سوال می کنه که من معلم چی هستم؟ بهشون جواب میدن که ایشون سرایدار مدرسه هستند.خودش اومده بود تعریف می کرد وقتی اینو گفتم یارو چشاش چارتا شد و گفت: یعنی واقعا هندسه و فیزیک منو دادین سرایدارتون صحیح کنه؟!

ایشون هم اون لحظه هوشش بکار می افته و میگه: پس چی فکر کردی؟ ما از اون دست مدرسه ها هستیم که سرایدارمون هم فیزیک و هندسه صحیح می کنه!


برچسب‌ها: فیزیک و هندسه, صحیح فیزیک و هندسه
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۵ساعت 9:1  توسط سعید   | 

نگرانی آقای افخمی از سرنوشت سینماگران ایرانی که هم اکنون در ترکیه هستند در لحظات آخر برنامه هفت ارجاعمان داد به شبکه ی خبر و در ادامه یک احیای کامل تا خود صبح و پیگیری لحظه به لحظه خبرهای کودتایی که هنوز به این جمع بندی نرسیده بودم باید خوشحال باشم یا ناراحت و نگران؟

خوشحال از اینکه این مردک مزور و شریک پرروی داعش - اردوغان- سرجایش بنشیند و با سیاستهای منافقانه و مزورانه اش بیش از این مردم مسلمان ترکیه را در گناه همراهی با داعش و به خاک سیاه نشاندن مردم بیگناه سوریه همراه خود نکند یا ناراحت از اینکه بالاخره در کشوری لائیک با مردمانی مسلمان این اتفاق دارد برای یک حزب مدعی اسلامگرایی می افتد.   


برچسب‌ها: کودتا در ترکیه, رجب طیب اردوغان, افخمی, داعش
+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۵ساعت 11:2  توسط سعید   | 

محراب کاریست از برو بچه های دبیرستان.در عکس وسطی هم داریم سقف کاذب می زنیم.


برچسب‌ها: آنخ ماهو
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۵ساعت 16:41  توسط سعید   | 

دیروز در یکی از کم مسافرترین خطوط تاکسیرانی تهران منتظر ایستاده بودیم سه تا مسافر دیگه بعلاوه ی من پیدا شن که راننده راه بیفته.یه آقای مسن اومد جلو نشست و یه خانم هم پشت.بعد بیست دقیقه یه خانم دیگه اومد .من که دم در پشتی ایستاده بودم کنار رفتم که ایشون بشینن وسط و من کنار.جوری نشست که دیگه نمیشد کنارش نشست.من ایستاده درو گرفته بودم که تکونی بخوره و جابشه منم بشینم که با تعجب پرسید : شمام میخواین بشینین؟ گفتم با اجازتون.مکثی کرد و با حالت بدی درو بست و به راننده گفت دونفر حساب می کنم.خونم بدجوری بجوش اومد ولی خودمو کنتزل کردم و گفتم ببخشید ما نیم ساعته یه لنگه پا منتظر مسافر وایسایدیم که شما بیاین بگین دو نفر حساب می کنین.بفرمایید پایین منتظر بشینین بعدی تکمیل شه .../خلاصه که پیاده ش کردم و متاسفانه آقای مسن جلویی پیاده شد و جاشو بهش داد.

اگر که براحتی نمیشد بددهنیشو از رفتارش پیش بینی کرد تو راه بهش می گفتم ولی اینجا میگم که کاش این مدل آدما دست از سر اسلام بردارند و پوششان معرف دین نباشه.هرکدومشون براحتی میتونه آدمهایی را از دین و آدمهای متدین متنفر کنه که عمرا دشمنان اینکاره دین بتوانند.

 

پی نوشت:امیدوارم از این یادداشت برداشت مخالفت با پوشش حجاب و آدمهای متدین نشود.اعتراض به رفتار بد این آدمهاست که فکر می کنند بخاطر مثلا حجابشون اجازه دارند به بقیه توهین کنند و هر مردی را بالقوه یک متجاوز تصور کنند.

بی ربط و شاید هم بخاطر خنکی دل نوشت: جالبه که عموما این مدل خانما قیافه ای  هم ندارند- و خداوکیلی این یکی هم نداشت- که آدم توجیه کنه رفتارشونو که بله حق دارند ، نه که خیلی خوشکلن ، اگر کسی هم قصد بدی نداشته باشه با دیدنشون اختیار از کف میده.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۵ساعت 10:44  توسط سعید   | 

بالاخره ما هم مشمول شبه طرح تعدیل نیرو در دبیرستان غیردولتی که توش مشغولیم شدیم.همین دبیرستانی که عنوان سرایدار نگهبانشو یدک می کشیم در بیمه نامه .یکیو لازم دارن که تمام وقت شب و روز اینجا باشه و ظاهرا هم راحت پیدا می کنن.قرارداد ما هم آخر همین ماه(تیر) تمومه.دنبال کار جدیدی می گردم که شبا جای کپیدن هم باشه ایضا.نگهبانی شبانه یه شرکتی ، ساختمون پزشکانی ، مدرسه ای ... ایده آله.سراغ داشتین بی خبرمون نذارین.با تشکر فراوان و صمیمانه از خانم محترم خواننده ی وبلاگ که این کار فعلی را مدیون معرفی ایشون هستم و آنقدر بزرگوار بودند که حتی اجازه ندادند بفهمم کی هستند و حضورا تشکر کنم.

+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم تیر ۱۳۹۵ساعت 12:50  توسط سعید   | 

به گمانم اگر قرآن کریم در عصر ما نازل می شد مصداق نود و خورده ای درصد از آیات نفاقش همین جانور پررو ، رجب طیب اردوغان بود.خوشم میاد که چوب خدا در مورد این یکی بدجور صدا دارد.همه هم می شنوند این صدا را ، غیر خودش.اصل جنس"صم بکم عمی" در عصر ما.خدایش لعنت کناد.

 

پی نوشت: حیف نام طیب روی این ناجوانمرد


برچسب‌ها: رجب طیب اردوغان
+ نوشته شده در  جمعه یازدهم تیر ۱۳۹۵ساعت 15:15  توسط سعید   | 

همیشه وقتی آیات عذابهای الهی واقع شده بر اقوام گذشته را می خواندم بی اختیار در ذهنم شکل عذابها را تجسم می کردم.اینکه " فی دیارهم جاثمین1" یعنی چه بلایی سرشان آمده دقیقا؟ "  نار ذات الوقود2 چه کیفیتی داشته وقتی بر سر قوم اخدود فرود آمده است؟تندباد طغیانگر و سرد و پر سر و صدای قوم عاد3 کی برسرشان فرود آمده و با آنها چه کرده است؟ همیشه آرزو داشتم اثری از آنها پیدا شود و ما به عینه چیزی از آن سرنوشتهای تلخ را ببینیم. 

امروز و به صورت اتفاقی تصویری از یکی از کشته شدگان حمله هلی کوپترهای آمریکایی به طبس را دیدم و نمی دانم چرا با تمام وجود حس کردم که پاسخ سوالم را - حداقل در بخش چهره و جسد کشته شدگان عذاب الهی- پیدا کردم.

1- وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ(هود 67):و آنها را كه ستم كرده بودند صيحه (آسماني) فرو گرفت و در خانه‏ هايشان به روي افتادند و مردند! 

2- قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ * النّارِ ذاتِ الوَقُود * إِذ هُمْ عَلَيْها قُعُودٌ * وَهُمْ عَلى ما يَفْعَلُونَ بِالمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ؛(بروج)

3-وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ؛ و اما قوم عاد با تند بادی طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند» (الحاقه/6)

 

منبع تصویر: http://alef.ir/vdccmiqs42bqpi8.ala2.html?152278 

+ نوشته شده در  شنبه پنجم تیر ۱۳۹۵ساعت 11:22  توسط سعید   | 

این دولت خودش اجازه دارد حتی ایرادات کارهایی که خودش بانیش بوده را هم به دولت قبلی نسبت بدهد. اما کوچکترین انتقادات به خودش را سیاسی جلوه دهد.آقا اصلا سیاسی! اصلا این روال غلط حقوق های نجومی را شخص احمدی نژاد دستورشو داد و پای فیش های حقوقی هر ماهشون را هم همچنان خودش داره امضاء می کنه؟اصلا احمدی نژاد باعث و بانی همه ی بدبختیهای تاریخ گذشته ی ایران و همچنین هر خبطی هم که شما تو ذهنتونه صدسال آینده اجرایش کنید.دیگه از این به کام تر برای شما؟ 

حالا نمی خواین کاری کنین؟

کسی انتظار نداره از دولتی چنین ، بیت المال را اگر چه کابین زنانشان قرار داده باشند1 برگرداند که مال این حرفا نیستید ، حداقل پورشه های بچه هاشون را بگیرید اینقدر با دور دور رو اعصاب ملت نباشند.والا به خدا

 

1- مولا علی(ع) نهج البلاغه خطبه 15:
به خدا قسم اگر با مال بیت‌المال کابین زنانتان را بسته یا با آن کنیزانی خریداری کرده باشید، آن را به هم خواهم زد و بیت‌المال را به خزانه برخواهم گرداند.


برچسب‌ها: کابین زنان, بیت المال, پورشه, دولت قبلی
+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 9:11  توسط سعید   | 


سَلَف به معنای گذشته و گذشتگان است؛ ولی از نظر خود سلفی ها، هر گذشته ای سلف نیست. از نظر آنها سلف عبارت است از افرادی که در سه قرن اوّل اسلام زندگی می کردند.
سلفی گری ، یکجا ایجاد نشده بلکه به تدریج به وجود آمده است. بخشی از اینها در قرن های اوّل، دوم و سوم و برخی در قرن های هفتم و هشتم، دیده می شود.

پایه گذار اندیشه های سلفی:ابن تیمیه
متولّد سال 661 و درگذشته 728 هـ. ق. ؛ یعنی در زمان حملة مغول زندگی می کرد. ابن تیمیه، از نظر فقهی حنبلی و از نظر اعتقادی پیرو مکتب اهل حدیث بود .
اهل حدیث به ظاهر آیه و حدیث استناد کرده و از تاویل گریزان هستند و جایگاهی برای عقل در فهم دین قائل نیستند.
یکی از انحراف های ابن تیمیه توسعه دادن به معنای شرک و کفر و بدعت است. هر آنچه مربوط به اموات می شود، از نظر سلفی ها شرک و کفر است: یعنی سفر برای زیارت، خود زیارت، دست زدن به قبر، حرف زدن با مرده، توسّل، تبرّک، سیاه پوشیدن برای وفاتش، شادی و جشن گرفتن برای ولادتش، حاجت خواستن، قربانی کردن، بلند کردن سنگ قبرش، گنبد ساختن، تعمیر سنگ قبر، تزئین قبر و. .. حتّی اگر این قبر، مزار پیامبر اکرم (ص) باشد؛ در حالی که در گذشته این مراسم ها برای مزار پیامبر(ص) برگزار می شد؛ آن هم توسط اهل سنّت.

ابن تیمیه معنای لغوی و اصطلاحی عبادت را هم با هم یکی می کند و هر گونه احترام مسلمانان را به قبور اولیا الله را شرک جلی تلقی کرده و برای کسانی که از این کار توبه نکنند حکم قتل صادر می کند.
ابن تیمیه به سبب همین عقایدش، سه بار به دستور علمای اهل سنّت، دستگیر و زندانی شد. دفعة آخر گفتند همین جا بماند تا بمیرد و در سال 728 هـ. ق. در قلعة دمشق مرد.
ابن تیمیه مرد و شاگردش ابن قیّم جوزی هم راه به جایی نبرد. تا اینکه در سال 1115 هـ. ق. محمّدبن عبدالوهّاب در عربستان به دنیا آمد و این تفکّرات را از قبر بیرون کشید و زنده کرد.
فصل دوم :وهابیت ادامه دارد

منبع: می نویسمش

+ نوشته شده در  دوشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 9:2  توسط سعید   | 

روحانی: اگر در گوشه‌ای چند نفر حقوق بالاتری را برداشت کردند، آن را تبدیل به مسأله ملی نکنیم

 

یعنی نگوییم الفیش مالفیش و ما ادراک ما الفیش!

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 13:14  توسط سعید   | 

 جردن نشین باشی و سوار آخرین اتومبیل های شاسی بلند و کوتاه روز که هیچ...

 

توی مترو یا BRT اول خط سوار شده باشی و نگاهت به بقیه مسافرانی باشد که از فرط خستگی آویزان میله ها هستند هم هیچ...

حتی تا دو سه دقیقه پیش از خستگی داشتی می افتادی که یکهو یکی از مترو یا اتوبوس پیاده شد و تو جایش نشستی...

حتی تو همین مورد آخری که فقط دو سه دقیقه است که نشسته ای و داری به بقیه ایستاده ها و آویزان ها نگاه می کنی هم نمی توانی آن احساس همدردی واقعی را با آنها داشته باشی ، باید مدام و بطور پیوسته با طبقه ضعیف همنشین و در سطح انها زندگی کنی که بفهمی چه می کشند همین است که اسلام می گوید سطح زندگی رهبران و مسئولان باید در حد ضعیف ترین اقشار جامعه باشد وگرنه یادشان می رود آنها چه می کشند.

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۵ساعت 12:47  توسط سعید   | 

پیش بینی دقیق امام علی(ع) در مورد داعش

+ نوشته شده در  جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 3:34  توسط سعید   | 

دست خدا بر سر ماست  /   خامنه ای رهبر ماست1

برادر روح الله   /   شد رهبر حزب الله 2

 

1- خرداد 68 ، سال عروج به ملکوت حضرت روح الله ، مصادف بود با امتحانات نهایی و ما کلاس پنجم بودیم.این شعار قشنگ را روی برگه های امتحانی نوشته بودند.

2- از شعارهای آن زمان مردم برای بیعت با حضرت آقا

پی نوشت:

شیعه سقیفه دیده، شیعه شورای 6 نفری دیده و شیعه ی ...امام غائب شده ... آن همه خسران ، تجربه تاریخی شد و به یاری خداوند و کمک امام زمان (عج) و بصیرت خبرگان و وفاداری مردم بهترین انتخاب ممکن شکل گرفت. شکر این نعمت بزرگ را من فقط در وفاداری و تبعیت تام از این جایگاه رفیع می دانم و می دانم که اینچنیند مردم نازنین ما.الحمدلله.

+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 22:11  توسط سعید   | 

سند جعلی مورد اشاره امام خامنه ای عزیز در مورد سند جعلی انگلیس و آمریکا برای تخریب وجهه حضرت روح الله و پاسخ آن 

+ نوشته شده در  جمعه چهاردهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 11:30  توسط سعید   | 

حقیقتا

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 0:50  توسط سعید   | 

هنر وطن فروش

+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 0:43  توسط سعید   | 

مطالب قدیمی‌تر