گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

تریلوژیِ سیب زمینی ، روسیه ، خانه ی ما

خدا بیامرزد بابایمان را. همیشه وقتی صحبت در باره روسیه و روس ها می شد این جمله تکه کلامش بود: «من نمیدونم مگه این سیب زمینی چه قدر قُوَّت داره...!!»

بابا جان ما می فرمودند که سیب زمینی قوت غالب مردم روسیه بوده و هست. و عقیده داشتند که ملتی که مدام سیب زمینی می خوردند قاعدتا نباید آن چنان چیز فهم باشند.

منظور بابا جان این بود که مگر این سیب زمینی چقدر خاصیت و قُوّت دارد که مثلا روس ها توانسته اند ناپلئون بناپارت را شکست بدهند و آلمان را هم!  یا فی المثل  مگر این سیب زمینی چه دارد که روسیه در علوم مختلفه پیشرفت داشته و سر از فضا در آورده و در این بین کلا رژیم غذایی یوری گاگارین مادر مرده را هم زیر سوال می بردند! باباجان همیشه در عجب بودند که به پشتوانه این سیب زمینی چطور می توان یک پای جنگ سرد بود! و شما بگیرید سرِ این رشته را و هر جا که گفتند روسیه، شما یک نقل قول از بابای ما کنارش بگذارید که : «من نمیدونم مگه این سیب زمینی چه قدر قُوَّت داره...!!»

الغرض این روزها منزل ما هم عجیب شبیه بلاد روسیه شده و عنقریب است که برای ورود به منزلمان از ما روادید هم بخواهند! می فرمایید چطور؟ گوش جانتان را به ما بسپارید تا برایتان حکایت کنیم: ببینید ما تا از پسرهایمان می پرسیم: «شام چی درست کنم» جوابشان یکی از این چند شق زیر است:

ü       یک کاسه بزرگ سیب زمینی سرخ کرده با سس فراوان

ü       دو پیازه ی سیب زمینی

ü       کوکوی سیب زمینی خام با کنجد

ü       کوکوی سیب زمینی پخته ملقب به دمپایی ابری چرب ( به قول خاله مریم)

ü       سیب زَ پیاز (نامیست من در آوردی ، که شازده پسر، سیب زمینی و پیاز سرخ کرده با رب گوجه فرنگی و ادویه را به آن مفتخر نموده اند)

ü       سیب زمینی تنوری و گوجه فرنگی کباب با نان سنگک

و این سیاهه ادامه دارد...

منظور ما از مطرح نمودن این سه گانه ی  - سیب زمینی ، روسیه ، خانه ی ما - این بود که برایتان بگوییم ما عجیب نگرانیم! راستش ما معتقدیم که کُلُّهُم اَجمَعین، تمام خصوصیات رفتاری اخلاقی این ملت  به سیب زمینی مرتبط است! کافی است یک نگاهی به تاریخ مملکت خودمان بیاندازید تا ملتفت شوید که تا بوده این ملت در مقاطع مختلف پشت ما را خالی کرده اند! یعنی اولش هی لاف برادری زده اند و ادعایش را کرده اند اما درست سر بزنگاه تنهایمان گذاشته اند. حالا مواقعی که روبروی ما ایستاده و جنگیده اند و جای جای مملکتمان را با معاهده ها از دستمان درآورده اند به کنار! و ضمنا بماند که یک جاهایی هم دوبهم زنی کرده اند و بین ما و ترکمن ها و آذربایجانی ها را به هم ریخته اند . این نامردی هایشان است که جگرسوز است و عجیب «ماتحت بسوزان» !

فی الحال اصلا نگرانی ما از باب تکرار این بلای ملی نیست ها! ما فقط نگرانیم این دو تا پسرمان آنقدر در وعده ی شام، از مشتقات سیب زمینی تناول کنند تا فردا که بزرگ شدند پشت هم خالی کردن بشود عادتشان!!!

هشدار نوشت: سیب زمینی سبز شود در فرق سر کسی که فکر کند از این دو سه خط طنّازی قصد و غرض سیاسی داشته ایم. ما فقط مادری نگران هستیم که در صددیم گل کلم را جایگزین سیب زمینی کنیم در رژیم غذایی فرزندانمان که قبلش واجب است، سری بزنیم به تاریخ سیاسی ایرانمان، مبادا گل کلم هم خواصی داشته باشد که ما بی خبریم!


بعدا نوشت: انگار فقط ما نیستیم که گیر داده ایم به این روسیه ی ننه مرده!! اینجا را هم بخوانید.


منبع: وبلاگ پنجره (http://wlootoos.blogfa.com/post/147)

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.