گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

جرزنی و نپذیرفتن مسئولیت کارنابلدی در محجبه کردن دختران

ین عکسها (از مجموعه عکسهای منتشر شده در سایت خبرگذاری ایسنا در ذیل نوشته ای در مورد دور جدید برخورد با بدحجابها و بخصوص تصویر چهارم) را ببینید. پیش خودتان چه حسی نسبت به برخورد با این خانم و نمونه های مشابه پیدا می کنید؟ جدا از اینکه چه نوع تفکری راجع به حجاب داشته باشید مطمئنا حس خوبی پیدا نمی کنید و تاسف می خورید که چرا باید کار به اینجاها بکشه؟! دیدن این شکل برخورد تاثیر خیلی  بدی روی مخاطب  داره .فردا اگه جنگی شد یا خطری مملکت را تهدید کرد چطور میشود از این خانم و هزاران نفر مشابهش انتظار داشت بچه شون را بفرستند جلو.چطور؟ اینهمه پلبس دوره اش کردند که چی بشه! به کی پناه ببره؟ دین ما قبل از هر چیز دین جوانمردیه به خدا! با این شیوه ها هیچکسی هدایت نمیشود و فقط عقده ها زیاد میشوند و یک روزی سر باز میکنند که نشود جلوشون وایساد.نکنید از این کارا.عقلای قوم کجا هستند که فکری بکنند؟ اینا که 12 سال تو مدرسه - و اکثرا چهار سال دانشگاه هم - که دستتون بودند با معلمان و استادان گزینش شده و صدا و سیمای پاک و ... . اگر هنری داشتین و میتونستین حجاب را جوری نشان دهید که دخترا خودشون رغبت کنند زمان یک نسل در اختیارتان بود. شما قبل از همه بخاطر این بی هنری  و کارنابلدی گناهکارید. منکر در اختیار داشتن ابزار دشمن هم نیستیم ولی ابزار شما کجا و ابزار آنها کجا؟!

اگر معتقدیم که پذیرش حجاب به فطرت خانمها نزدیک تر است و حجاب آنقدر جاذبه دارد که در قلب اروپا و غرب ، دولتها نگران تاثیر گرفتن دخترانشان از جماعت اندک محجبه شده اند و مجبور شده اند شدیدترین و غیردموکرات ترین برخوردها را به رغم همه ی ادعاهایشان در آزادی پوشش با آنها داشته باشند ، پس بی گمان مقصرترین افراد در اینکه نتوانسته اید این مسئله فطری و جذاب را به دختران مسلمان یک کشور اسلامی با اکثریت شیعه و دوستدار اهل بیت و همچنین پیشینه ملی پوشش بقبولانید خود شماهایی هستید که داعیه دار و متولی فرهنگ عمومی کشور هستید.از حوزه های علمیه و وعاظ و خطیبان گرفته تا صدا و سیما و بقیه رسانه های حکومت و سازمان تبلیغات اسلامی و دانشگاهها و وزارت ارشاد و از همه مهم تر آموزش و پرورش .

بیشتر دختران مملکت خاطرات خوبی از برخوردهای پلیسی و توهین آمیز مربیان و مسئولین مدارس در این زمینه ندارند. از نسل گذشته گرفته که که باید پاچه شلوارشان را کنار می زدند که ناظم و مدیر و معلم پرورشی مطمئن شوند جورابشان استغفرالله سفید رنگ نباشد تا نسل جدید که مدیر مدرسه از پشت بلندگو برای همه ی همسایه های مدرسه هوار بکشد که مسیر رفت را با ما می آیید و برگشت را حکما با دوست پسرهایتان (اینجا را بخوانید).این را بیشتر باورتان می شود که دخترانی بخاطر برخورد مودبانه و با اخلاق یک معلم پرورشی! باحجاب شدند یا اینکه همان دختران نیمه محجبه مدرسه هم بخاطر برخورد توهین آمیز و بد معلم پرورشی و از لج ایشان بدترین پوشش را در خارج از مدرسه و در خارج از حیطه اقتدار پلیسیش انتخاب کردند.

این برخوردها را من جرزدن می دانم و همان قدر بد هستند که اردوکشی خیابانی بعضی ها بعد از شکستشان در انتخابات بد بود.آنها هم باید می پذیرفتند که حالا که نتوانستند به هر شیوه ای – پوپولیسم را اگر می دانستند بهتر از روشنفکری جواب می دهد شک نکنید پوپولیست ترین می شدند – برنده شوند نباید می زدند زیر میز بازی. از نسل قبل بپرسید که چهار راه درست کردن وسط موهای فکلی پسرها و بقیه بگیر ببندهای اخلاقی از زمان کدام روشنفکر! شروع شدند؟  شما هم ، حالا که نتوانستید از این همه ابزارهای مهم در اختیار - که یک فقره اش دوازده سال تحصیلی است – برای باحجاب شدن اختیاری مردم بهره ببرید قبول کنید و برگردید آسیب شناسی کنید اشتباههای رفتاری و استراتژیک تان را ، نه که به ضرب و زور بخواهید نتیجه نگرفتنتان را به نتیجه گرفتن ظاهری تبدیل کنید.

خیلی نگران این پوشش ها در فصل تابستان نباشید و بروید بنشینید فکر کنید و به سیره ائمه و بزرگان دین و اخلاق مراجعه کنید و بدانید بیشتر دختران ما بعد از آنهمه بی حجابی در رژیم شاه ، آن اوایل و قبل از اجبار با میل خودشان حجاب را انتخاب کردند و حالا هم اگر احترام ببیند و اخلاق و حجاب را توسط و از زبان اهلش بشنوند نیازی به 12 سال مدرسه هم نیست ، خیلی زودتر از این همه سال خودشان به این نتیجه می رسند که حجاب را انتخاب کنند و اتفاقا چون انتخاب خودشان است ترسی هم نداریم که وقتی از دید ما خارج شدند آن را بردارند. حجاب را عزت خودشان می دانند و به قول بنده خدایی فکر نمی کنند که اگر حجاب نداشته باشند بدن آخوندها کهیر می زند!