گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

گلبلاگ

درج گلِ پست های وبلاگ نویسان

جدایی خانم صلحی از حسن خان

خانم صلحی وسط گریه خنده‌ش گرفت بس‌که مامانم دلقک‌بازی درآورد. "حسن‌ خان داده جو هفتاد و پنج من". شوهر خانم صلحی اسمش حسن بود. مامانم با همان ریتمی که خانم صلحی گریه می‌کرد_ تو بگیر آواز دشتی که به گریه نزدیکتر است_دم گرفت : " حسن خان داده جو هفتاد و پنج من". تعجب ‌کردم که چطور دوتا زن گنده ؛ مامان چندتا بچه هم از پارازیت های بی ربط وسط صحنه های دراماتیک ؛ خنده شان می گرفت. بعد که خانم صلحی حال و هواش عوض شد و از هر در دیگری حرف زد و حتا با صدای نوار قری هم داد و رفت ؛ صورت و لب و لوچه و لحن مامان به‌هم ریخت. وسط یک مشت بغض و سکوت و چین چانه‌ها به من گفت : دوست‌های طلاق گرفته‌ام همه‌شون اولش خوب زور می‌ذارن پشت طلاق ؛ دوتا کفش آهنی پاره می‌کنن تا طلاق بگیرن ولی همچین که طلاقه رو گرفتن گریه شون شروع می شه.می بینن دلشون خنک نشده؛ نمی شه هم. معامله ی 

دوسردلشکستگیه مادر


منبع: وبلاگ خرمگس خاتون (http://kharmagaz.persianblog.ir/1390/8/)